loading...
مجله جامع رفیق شامل اخبار ، سلامت ، فناوری ، فرهنگ و هنر ، گردشگری ، خانه داری و...
aseman بازدید : 472 پنجشنبه 26 مهر 1397 نظرات (0)

چرا با صدای غذا خوردن دیگران عصبی می شوم؟

صدای غذا خوردن ، میسوفونیا
صدای غذا خوردن ، نفس کشیدن و امثال اینها مرا عصبی می کند به طوری که وقتی فردی کنارم سوپ یا چای می نوشد هرطور شده باید از آنجا فاصله بگیرم ، علت چیست؟

آیا سر و صدای غذا خوردن شما را اذیت میکند:

اگر شما در کنار کسی که با صدای بلند سوپ را میخورد و یا یک کنار کسی که با صدای بلند نفس می کشد آزرده می شوید; بدانید که به هیچ وجه تنها نمی باشید ، زیرا شما یکی از تعداد زیاد افرادی هستید که از بیماری مغزی غیرعادی به اسم میسوفونیا رنج میبرید. چنانچه در این بخش از سلامت نمناک خواهیم گفت میسوفونیا به معنی رنج کشیدن و نفرت از صدای غذا خوردن جویدن آدامسبلند نفس کشیدن و... می باشد که اولین بار در سال 2001 نامگذاری شد.صدای غذا خوردن

صدای غذا خوردن

دلیل عصبانی شدن هنگام غذا خوردن دیگران چیست؟

سالها بعد دانشمندان به اینکه میسوفونیا یک بیماری می باشد شک داشتند ولی در حال حاضر یکی از تیمهای محقق دانشگاه نیوکسل ثابت کردن که بیماری میسوفونیا در بدن هر شخص متفاوت می باشد . در تهیه گزارشی از روزنامه رایج بیولوژی ، دانشمندان به این نتیجه رسیدند افرادی که از بیماری میسوفونیا رنج می کشند هنگام رنج کشیدن تغییراتی در فعالیتهای ذهن آنها روی می دهد. تصویر برداری از مغز نشان داد افرادی که شرایط غیرعادی دارند مکانیزم کنترل احساسات آنها باعث می شود مغز آنها با شنیدن صداهایی مانند نفس کشیدن و امثال آن فعالیت های انجام دهد که باعث رنجاندن آنها شود.

میسوفونیا

میسوفونیا علت رنج بردن از صدای غذا خوردن

همچنین محققان به این نتیجه نیز رسیدند که صداهایی باعث رنجاندن اینگونه افراد می شود می تواند با افزایش ضربان قلب و عرق کردن واکنش نشان دهد.

برای مطالعه بیشتر محققان از MRI برای اندازه گیری فعالیت های مغز افرادی که به میسوفونیا مبتلا نبودند با استفاده از بردی محدود از صداها پرداختند.

این صدا ها به چند دسته تقسیم بندی می شود مانند صداهای خنثی (باران ، کافه شلوغ ، جوش آمدن آب) ، صداهای ناخوشایند (گریه کردن نوزاد ، جیغ زدن افراد) و صداهایی مانند نفس کشیدن و غذا خوردن پس از اعمال MRI نتیجه ی افرادی که میسوفونیا داشتند با آنهایی که به صداهای ذکرشده حساسیت نشان نمی دادند متفاوت بود.

دلیل عصبانیت از صدای غذا خوردن دیگران

دلیل عصبانی شدن در زمان غذا خوردن دیگران

پروفسر تیم گریفیسز که در دانشگاه نیوکسل مدرک عصب شناسی را گرفته است در یکی از مطبوعات بیان کرد که (( من یکی از شکاکان انجمن پزشکان بودم تا زمانی که ما یک بیمار را در کلینک دیدم و فهمیدیم که چگونه وِیژگی های این افراد کاملا شبیه یکدیگر می باشد.

دکتر سوخ بیندر اضافه کردند که این مطالعه اثبات کرد ، تغیرات بحرانی مغز برای انجمن پزشکان یک اختلال و آشفتگی حقیقی می باشد.

aseman بازدید : 428 شنبه 21 مهر 1397 نظرات (0)

 

 اخبارسیاسی ,خبرهای سیاسی , زاکانی

 

روزنامه شرق در سرمقاله خود نوشت: این‌روزها از مفهوم «آیرونی» در سیاست بسیار استفاده می‌شود. آیرونی به‌تعبیری جهلِ جعلی معنا می‌دهد. پیش از اینها احمدی‌نژاد خبره این کار بود. در تمام دوره ریاست‌جمهوری‌اش با این سیاست‌ کارها را پیش می‌برد؛ حتی در عزل‌ونصب‌های مدیرانش.

 

 جالب اینکه موافقان دیروزِ احمدی‌نژاد و مخالفان فعلی‌اش علیه او از همین سیاست سود می‌بردند.

 

علیرضا زاکانی، نماینده سابق مجلس شورای اسلامی در کنگره سراسری جمعیت جانبازان در تحلیل سیاست‌ داخلی این‌روزها گفت: «اقدامات هنجارشکنانه احمدی‌نژاد و نزدیکانش عقلانی، قانونی و شرعی نیست».

 

این سه مفهومِ عقلانی، قانونی و شرعی در کنار یکدیگر متناقض‌نماست. اگر کسی کارهایش غیرعقلانی باشد، رفتار غیرقانونی و غیرشرعی از او بعید نیست.

 

احتمالا منظور این بوده که احمدی‌نژاد عاقل است، پس با توسل به آیرونی، قانون و شرع را زیر پا می‌گذارد یا نادیده می‌گیرد. این‌بار آیرونی علیه آیرونی به‌کار گرفته شده است.

 

علیرضا زاکانی باور دارد مکتب امام(ره) موافقان، مخالفان و پیروانی دارد. مخالفان، دین را از سیاست جدا می‌کنند. رقبای مکتبِ امام کسانی هستند که خود را در ظاهر پیرو این مکتب می‌دانند اما پنج ویژگی پیروان این مکتب را برنمی‌تابند: اعتقاد به غیب و سنت‌های الهی، اعتقاد به جامعیت دین و اسلام حداکثری، اعتقاد به استمرار ولایت مطلقه فقیه، پیروی از آن و باور به مردم‌سالاری دینی و اعتقاد به اینکه انقلاب اسلامی مقدمه ظهور حضرت ولیعصر(عج) است.

 

در ادامه زاکانی مخالفانِ مکتب امام را در سه گروه خلاصه می‌کند: کسانی که دین را از سیاست جدا می‌دانند؛ مانند بشیریه و سروش. کسانی که سنت‌گرایی را اصل قرار می‌دهند و کسانی که دچار جمود فکری‌اند.

 

زاکانی بعد از این تقسیم‌بندی تلاش می‌کند این مفاهیم را با سیاست داخلی منطبق کند: «امکانات کشور از ابتدای انقلاب در اختیار مهندس بازرگان و بنی‌صدر بود که مخالفان مکتب امام خمینی بودند. بعد از آن در مدت محدودی این امکانات در دست شهیدرجایی و باهنر بود که پیروان راستین امام بودند اما دوره مسئولیت آنان بیش از یک‌ماه دوام نداشت و به شهادت رسیدند. در دوران جنگ امکانات کشور در اختیار نخست‌وزیر، میرحسین‌ موسوی بود. در زمان جنگ ما از نحوه توجه دولت به جبهه‌ها انتقاد داشتیم. در زمان آقایان خاتمی و احمدی‌نژاد و امروز در زمان آقای روحانی آن پنج ویژگی در این چهره‌ها وجود نداشته است. لذا این انقلاب یا در دست مخالفان مکتب امام یا در دست رقبای آن بوده است».

 

این گفته‌ها مصداقِ آیرونی در سیاست است. زاکانی تاریخ را تحریف نمی‌کند بلکه به‌شکلی دلخواسته تاریخ را بازسازی می‌کند. بدیهی است هرکدام از این افراد خصایص منحصربه‌فرد خود را دارند و نمی‌توان آنان را یک‌کاسه کرد.

 

یکسان‌کردنِ پدیده‌ها و انسان‌های ناهمسان، آن‌هم در سطح رؤسای‌جمهور عینِ بی‌عدالتی است و مهم‌تر اینکه از دل این‌گونه همسان‌سازی‌ها تفکراتِ فاشیستی بیرون می‌آید. ارائه مانیفستی دلبخواهی بدون هیچ‌گونه معیاری برای سنجش و عملکرد رؤسای‌جمهور، ازبین‌بردن تفاوت‌های فاحشِ سیاست‌مداران است و آنچه برخی از طیف‌های اصولگرا از آن هراسان‌اند، ‌همین تفاوت‌هاست. آنان با هرگونه تفاوتی مقابله کرده و درصدد یکسان‌سازی جامعه سیاسی‌اند. واقعا معلوم نیست اگر عمر ریاست‌جمهوری و نخست‌وزیریِ شهید رجایی و باهنر هم چند صباحی بیشتر طول می‌کشید، اکنون چه قضاوتی درباره آنان می‌شد. 

 

به هر تقدیر فاصله عمیقی بین خاتمی و احمدی‌نژاد وجود دارد؛ در معنا و صورت. گرچه این‌گونه یکدست‌سازیِ مسئولان اجرائی در وضعیت سیاسی کنونی، نَه اهمیت دارد و نَه کسی آن را جدی می‌گیرد.

 

مهم این است که از پسِ این یکسان‌سازی، بی‌اعتبارسازی رأی مردم سر برمی‌آورد. اگر بپذیریم رؤسای‌جمهور ایران با رأی مردم روی کار آمده‌اند، سخنان زاکانی خواسته یا ناخواسته این معنا را می‌دهد که مردم در اکثر مواقع به رقبا و مخالفان امام (ره) رأی داده‌اند. از سوی دیگر همسان‌سازی بنی‌صدر و روحانی بیش از آنکه از دغدغه‌های انقلابی نشئت گرفته باشد، نشان از رویکرد حذفی دارد. حذفِ اکنون به دستاویزِ گذشته.

 

«مشکل دولت آقای روحانی این است که می‌گوید داشته‌هایمان را بدهیم و زمان بخریم؛ دقیقا همان سیاستی که بنی‌صدر در ابتدای انقلاب اسلامی در قبال جنگ داشت و معتقد بود که یاید زمین بدهیم و زمان بخریم».

 

این‌جاست که هدفِ همسان‌سازی نخستِ سخنان زاکانی و در کنار هم قراردادنِ احمدی‌نژاد و خاتمی و دیگران عیان می‌شود. در این ورطه، با چنین رویکردهایی چه باید کرد؟ راهکار زاکانی برای برون‌رفت از این وضعیت چیست؟ «چهره‌های جدید را باید به میدان بیاوریم؛ چراکه چهره‌های تکراری نمی‌توانند ما را به موفقیت برسانند». و کاش گفته می‌شد که این چهره‌ها چه کسانی هستند و کجایند. امیدوارم مصداق یکی از این چهره‌ها خود ایشان نباشند؛ گرچه بعید است اصولگرایان به سیاستِ آیرونی تا این حد باور داشته باشند.

 

 خبرآنلاین 

درباره ما
Profile Pic
___مجله علمی تحلیلی رفیق___
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نویسندگان
    آمار سایت
  • کل مطالب : 1725
  • کل نظرات : 201
  • افراد آنلاین : 38
  • تعداد اعضا : 88
  • آی پی امروز : 362
  • آی پی دیروز : 84
  • بازدید امروز : 1,517
  • باردید دیروز : 132
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 1,517
  • بازدید ماه : 1,517
  • بازدید سال : 103,563
  • بازدید کلی : 2,971,726